تحقیقات کلی در مورد ارتباطات دختر و پسر

 دوستی دو جنس مخالف

يكي از نيازهاي اساسي زندگي انسان، تعامل و ارتباط با ديگران است. انسان در طول رشد خود، پيوسته براي بقا و پيشرفت خويش، محتاج ارتباط با ديگران است كه بين اين امر با سلامت رابطه اي نزديك وجود دارد. تمام انسان ها به دنبال يافتن كساني هستند كه با آن ها احساس خوش بختي كنند و از زندگي با آن ها لذت ببرند و در كنارشان منفعت بيشتري كسب كنند. در بين ارتباطات انساني، نياز به ارتباط با جنس مخالف هم در مقطعي از زندگي انسان مطرح مي شود و اين زماني است كه پسر و دختر تصميم مي گيرند تا همسر آينده را انتخاب كنند و در اين ارتباط مقطعي كه لازمه شناخت از همديگر است، اصولي مطرح هستند.

گاهي اين علاقه ي دروني به جنس مخالف و نياز به ارتباط با او، از چارچوب هنجارهاي اجتماعي و ديني خارج مي شود و به سوي بي عفّتي و گناه كشيده مي شود كه اين امر بسيار ناشايست و غيراخلاقي است.

 در اين مقالات ، سعي خواهد شد تا چارچوب ارتباط با جنس مخالف، كه گاهي براي انتخاب همسر لازم است، طبق معيارهاي اسلامي و اخلاقي بيان گردد تا نوجوانان عزيز از شرايط آن مطّلع گردند. اما پيش از بيان اصول ارزشي و اخلاقي ارتباط، لازم است تعريف دوستي با جنس مخالف بيان گردد ـ تا خداي ناكرده ـ جوانان عزيز به اين عمل ضدارزشي و حرام گرفتار نشوند.

برگرفته از سایت: خانواده ایرانی

ادامه نوشته

فرق عشق و ازدواج


فرق عشق و ازدواج
شاگردی از استادش پرسید: عشق چست ؟
استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی…
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.
استاد پرسید: چه آوردی ؟
با حسرت جواب داد:هیچ! هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم و به امید پیداکردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم.
استاد گفت: عشق یعنی همین…!
شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست ؟
استاد به سخن آمد که : به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی…
شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت .
استاد پرسید که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم، انتخاب کردم. ترسیدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم .
استاد باز گفت: ازدواج هم یعنی همین…!
و این است فرق عشق و ازدواج

با بچه های بیش فعال چگونه برخورد کنیم؟

 

با بچه های بیش فعال چگونه برخورد کنیم؟

امروزه همه ما گاهی با افرادی برخورد می‌کنیم که بدون هیچ محرکی از کوره درمی‌روند، به هم پرخاش می‌کنند، کارهایشان را نیمه‌کاره رها می‌کنند و از این شاخه به شاخه دیگر می‌پرند، تحمل حرف کسی را ندارند و اکثرا بی‌قرارند...


به بیش فعالی کودکان کم‌توجهی نکنید
امروزه همه ما گاهی با افرادی برخورد می‌کنیم که بدون هیچ محرکی از کوره درمی‌روند، به هم پرخاش می‌کنند، کارهایشان را نیمه‌کاره رها می‌کنند و از این شاخه به شاخه دیگر می‌پرند، تحمل حرف کسی را ندارند و اکثرا بی‌قرارند...
ادامه نوشته

راست و دروغ

 

کسی که سخنانش نه راست است و نه دروغ ، فيلسوف است.

. کسی که راست و دروغ برای او يکی است متملق و چاپلوس است.

. کسی که پول ميگيرد تا دروغ بگويد دلال است.

. کسی که دروغ می گويد تا پول بگيرد گداست.

. کسی که پول می گيرد تا راست و دروغ را تشخيص دهد قاضی است.

. کسی که پول می گيرد تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد وکيل است.

. کسی که جز راست چيزی نمی گويد بچه است.

. کسی که به خودش هم دروغ می گويد متکبر و خود پسند است.

. کسی که دروغ خودش را باور می کند ابله است.

. کسی که سخنان دروغش شيرين است شاعر است.

. کسی که علی رغم ميل باطنی خود دروغ می گويد زن و شوهر است.

. کسی که اصلا دروغ نمی گويد مرده است.

. کسی که دروغ می گويد و قسم هم می خورد بازاری است.

. کسی که دروغ می گويد و خودش هم نمی فهمد پر حرف است.

. کسی که مردم سخنان دروغ او را راست می پندارند سياستمدار است.

. کسی که مردم سخنان راست او را دروغ می پندارند و به او می خندند ديوانه است

وقتی تو

وقتی تو گوش می کنی
احساس می کنم که صدایم کم است
احساس می کنم که دلم غنچه می دهد
و چشم های تو
قلب مرا به عاشقانه تپیدن
مژده می دهد
وقتی تو حرف می زنی
احساس می کنم که تمام دلم کم است
تا بشنوم
و لحظه ها
پایان پذیر نیستند
احساس می کنم که اثیری ترین منم
چیزی درون من
مثل هزار شاخه مجنون
رقصنده با
طنین صدای تو می شود
و من
با کلام تو
قد می کشم
من آن سپید جامه سپیدار قد کشیده ام
که دستهای من
از شوق لمس تو سبز می شوند
و شعر من
با نام خوب تو
زاده می شود
 
  BLOGFA.COM